29.The Spider
- الف، لام، ميم
- آيا مردم پنداشتهاند كه چون بگويند: ايمان آورديم، رها شوند و ديگر آزمايش نشوند؟
- هر آينه مردمى را كه پيش از آنها بودند آزموديم، تا خدا كسانى را كه راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگويان را متمايز گرداند
- آيا آنان كه مرتكب گناه مىشوند پنداشتهاند كه از ما مىگريزند؟ چه بد داورى مىكنند
- هر كس كه به ديدار خدا اميد مىدارد بداند كه وعده خدا آمدنى است و او شنوا و داناست
- هر كه جهاد كند به سود خود كرده است، زيرا خدا از همه جهانيان بىنياز است
- گناهان آنان را كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند، مىزداييم و بهتر از آنچه عمل كردهاند پاداششان مىدهيم
- به آدمى سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند. و اگر آن دو بكوشند كه تو چيزى را كه بدان آگاه نيستى شريك من قرار دهى، اطاعتشان مكن. بازگشت همه شما به سوى من است و شما را به كارهايى كه مىكردهايد آگاه مىكنم
- كسانى را كه ايمان آوردند و كردارهاى شايسته كردند در زمره صالحان در آوريم
- بعضى از مردم مىگويند: به خدا ايمان آوردهايم. و چون در راه خدا آزارى ببينند، آن آزار را چون عذاب خدا به شمار مىآورند. و چون از سوى پروردگار تو مددى رسد، مىگويند: ما نيز با شما بودهايم. آيا خدا به آنچه در دلهاى مردم جهان مىگذرد آگاهتر نيست؟
- البته خدا مىداند كه مؤمنان چه كسانند و منافقان چه كسان
- كافران به مؤمنان گفتند: به راه ما بياييد، بار گناهتان بر گردن ما. حال آنكه اينان بار گناه كسى را بر گردن نخواهند گرفت و دروغ مىگويند
- بلكه بار گناه خود و بارهايى با بار خود بر گردن خواهند گذاشت و در روز قيامت به سبب دروغهايى كه بر هم مىبافتهاند بازخواست خواهند شد
- ما نوح را بر مردمش به پيامبرى فرستاديم. او هزار سال و پنجاه سال كم در ميان آنان بزيست. و چون مردمى ستم پيشه بودند، طوفانشان فروگرفت
- او و كسانى را كه در كشتى بودند نجات داديم و آن طوفان را نشان عبرتى براى جهانيان گردانيديم
- و نيز ابراهيم را به پيامبرى فرستاديم، آنگاه كه به مردمش گفت: خداى يكتا را بپرستيد و از او بترسيد. اين برايتان بهتر است اگر مردمى دانا باشيد
- شما، سواى خداى يكتا بتانى را مىپرستيد و دروغهاى بزرگ مىپردازيد. آنهايى كه سواى خداى يكتا مىپرستيد، نمىتوانند شما را روزى دهند. از خداى يكتا روزى بجوييد و او را عبادت كنيد و سپاس گوييد، زيرا به سوى او بازگردانيده مىشويد
- اگر شما تكذيب مىكنيد، مردمانى هم كه پيش از شما بودند تكذيب مىكردند. و بر عهده پيامبر جز تبليغى روشنگر هيچ نيست
- آيا نمىبينند كه خدا چگونه مخلوق را مىآفريند و پس از نيستى بازش مىگرداند؟ اين كار بر خدا آسان است
- بگو: در زمين سير كنيد و بنگريد كه چگونه خدا موجودات را آفريده. سپس آفرينش باز پسين را پديد مىآورد. زيرا خداوند بر هر چيزى تواناست
- هر كه را بخواهد عذاب مىكند و بر هر كه خواهد رحمت مىآورد، و همه بدو بازگردانيده مىشويد
- شما نمىتوانيد از خدا بگريزيد، نه در زمين و نه در آسمان؛ و شما را جز او هيچ كارساز و ياورى نيست
- و آنان كه به آيات خدا و ديدار او ايمان ندارند، از رحمت من نوميدند و آنها راست عذابى دردآور
- پاسخ قوم او جز اين نبود كه گفتند: بكشيدش يا بسوزانيدش. و خدايش از آتش برهانيد. و در اين براى مؤمنان عبرتهاست
- گفت: شما بتانى را به جاى خداى يكتا به خدايى گرفتهايد تا در اين زندگانى دنيا ميانتان دوستى باشد، ولى در روز قيامت منكر يكديگر مىشويد و يكديگر را لعنت مىكنيد و جايتان در آتش است و هيچ ياورى نداريد
- لوط به او ايمان آورد و گفت: من به سوى پروردگارم مهاجرت مىكنم، زيرا او پيروزمند و حكيم است
- و اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و در فرزندان او پيامبرى و كتاب نهاديم. و پاداشش را در دنيا داديم، و او در آخرت از صالحان است
- و لوط را پيامبرى داديم. به قوم خود گفت: شما كارى زشت را پيشه كردهايد كه هيچ يك از مردم جهان پيش از شما چنين نمىكرده است
- آيا با مردان مىآميزيد و راهها را مىبريد و در محفل خود مرتكب كارهاى ناپسند مىشويد؟ جواب قومش جز اين نبود كه گفتند: اگر راست مىگويى عذاب خدا را بر سر ما بياور
- گفت: اى پروردگار من، مرا بر مردم تبهكار نصرت ده
- چون فرستادگان ما ابراهيم را مژده آوردند، گفتند: ما مردم اين قريه را هلاك خواهيم كرد، كه مردمى ستمكاره هستند
- گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما بهتر مىدانيم چه كسى در آنجاست. او و خاندانش را -جز زنش را كه در همان جا خواهد ماند- نجات مىدهيم
- چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند، غمگين شد و در كارشان بماند. گفتند: مترس و غمگين مباش، ما تو و خاندانت را -جز زنت را كه در همان جا خواهد ماند- نجات مىدهيم
- ما بر مردم اين قريه به سبب فسقى كه مرتكب مىشوند، از آسمان عذاب نازل مىكنيم
- هر آينه از آن قريه براى خردمندان عبرتى روشن بر جاى گذاشتيم
- و برادرشان شعيب را به مديَن فرستاديم. گفت: اى قوم من، خدا را بپرستيد و به روز قيامت اميدوار باشيد و در زمين به تبهكارى مكوشيد
- پس تكذيبش كردند و زلزله آنان را فروگرفت و در خانههاى خود بر جاى مُردند
- و عاد و ثمود را هلاك كرديم. و اين از مسكنهايشان برايتان آشكار است. شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و آنان را از راه باز داشت. و حال آنكه مردمى صاحب بصيرت بودند
- و نيز قارون و فرعون و هامان را كه موسى با دليلهاى روشن خود نزد آنها آمد. آنها در زمين سركشى مىكردند ولى نتوانستند از خدا بگريزند
- همه را به گناهشان فروگرفتيم: بر بعضى بادهاى ريگبار فرستاديم، بعضى را فرياد سهمناك فروگرفت، بعضى را در زمين فرو برديم، بعضى را غرقه ساختيم. و خدا به آنها ستم نمىكرد، آنها خود به خويشتن ستم كرده بودند
- مثَل آنان كه سواى خدا را اوليا گرفتند، مثَل عنكبوت است كه خانهاى بساخت. و كاش مىدانستند، هر آينه سستترين خانهها خانه عنكبوت است
- خداى يكتا مىداند كه چه چيزهايى را سواى او به خدايى مىخوانند، و اوست پيروزمند و حكيم
- اين مثَلها را براى مردم مىزنيم و آنها را جز دانايان درنمىيابند
- خدا آسمانها و زمين را به راستى بيافريد و در اين عبرتى است براى مؤمنان
- هر چه را از اين كتاب بر تو وحى شده است تلاوت كن. و نماز بگزار، كه نماز آدمى را از فحشا و منكر باز مىدارد و ذكر خدا بزرگتر است و خدا به كارهايى كه مىكنيد آگاه است
- با اهل كتاب، جز به نيكوترين شيوهاى مجادله مكنيد. مگر با آنها كه ستم پيشه كردند. و بگوييد: به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر شما نازل شده است ايمان آوردهايم. و خداى ما و خداى شما يكى است و ما در برابر او گردن نهادهايم
- همچنان اين كتاب را بر تو نازل كرديم و اهل كتاب به آن ايمان مىآورند و از اينان نيز كسانى به آن ايمان مىآورند و جز كافران كسى آيات ما را انكار نمىكند
- تو پيش از قرآن هيچ كتابى را نمىخواندى و به دست خويش كتابى نمىنوشتى. اگر چنان بود، اهل باطل به شك افتاده بودند
- بلكه قرآن آياتى است روشن، كه در سينه اهل دانش جاى دارد. و آيات ما را جز ستمكاران انكار نمىكنند
- و گفتند: چرا از جانب پروردگارش آياتى بر او نازل نمىشود؟ بگو: جز اين نيست كه آيات در نزد خداست و جز اين نيست كه من بيمدهندهاى آشكار هستم
- آيا آنان را بسنده نيست كه بر تو كتاب فرستادهايم و بر آنها خوانده مىشود. در اين كتاب براى مؤمنان رحمت و اندرز است
- بگو: خدا به گواهى ميان من و شما كافى است. آنچه را كه در آسمانها و زمين است مىداند. كسانى كه به باطل گرويدند و به خدا كافر شدند، زيانكارانند
- از تو به شتاب عذاب را مىطلبند. اگر آن را زمانى معين نبود، بر آنها نازل شده بود. و ناگهان و بىآنكه خبر شوند بر آنها فرود خواهد آمد
- از تو به شتاب عذاب را مىطلبند، حال آنكه جهنم بر كافران احاطه دارد
- روزى كه عذاب از فراز سر و زير پاى، آنها را در بر گيرد و خدا بگويد: به خاطر اعمالى كه مىكردهايد اينك عذاب را بچشيد
- اى بندگان من كه به من ايمان آوردهايد، زمين من فراخ است، پس تنها مرا بپرستيد
- هر كسى چشنده طعم مرگ است. و به سوى ما بازگردانده شويد
- كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند در غرفههاى بهشت جاى دهيم. از زير آن جويهاى آب روان است. در آنجا جاودانه بمانند. عملكنندگان را چه نيكو مزدى است؛
- آنها كه شكيبايى ورزيدند و بر پروردگارشان توكل مىكنند
- چه بسيار جنبندگانى كه ياراى تحصيل روزى خويش ندارند و خدا آنها را و شما را روزى مىدهد. و او شنوا و داناست
- اگر از آنها بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده و آفتاب و ماه را رام كرده است؟ خواهند گفت: خداى يكتا. پس، از چه روى عقيدت ديگرگون مىكنند؟
- خدا روزى هر يك از بندگانش را كه بخواهد فراوان مىكند يا بر او تنگ مىگيرد. زيرا خدا به همه چيز داناست
- اگر از آنها بپرسى: چه كسى از آسمان باران فرستاد و زمين مرده را بدان زنده ساخت؟ خواهند گفت: خداى يكتا. بگو: سپاس خداى راست. ولى بيشترينشان درنمىيابند
- زندگانى اين دنيا چيزى جز لهو و لعب نيست. اگر بدانند، سراى آخرت سراى زندگانى است
- چون به كشتى نشستند خدا را با اخلاص در دين او خواندند و چون نجاتشان داد و به خشكى آورد، شرك آوردند؛
- تا نعمتى را كه به آنان عطا كرده بوديم كفران كنند و برخوردار شوند. زودا كه خواهند دانست
- آيا ندانستهاند كه حرم را جاى امن مردم قرار داديم، حال آنكه مردم در اطرافشان به اسارت ربوده مىشوند؟ آيا به باطل ايمان مىآورند و نعمت خدا را كفران مىكنند؟
- پس كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ مىبندد يا به هنگامى كه حق به سوى او آيد تكذيبش مىكند؟ آيا در جهنم جايگاهى براى كافران نيست؟
- كسانى را كه در راه ما مجاهدت كنند، به راههاى خويش هدايتشان مىكنيم، و خدا با نيكوكاران است